« August 2008 | صفحه اصلی | November 2008 »
September 24, 2008
مقر میام
چند وقت بود این کلمه رو نشنیده بودم؟ اساسا خیلی از عبارتها و اصطلاحهای ظاهرا مهجور رو از پدرم به یاد دارم. امشب هم یادش کردم و میخوام "مُقر" بیام (یعنی اعتراف کنم) که به گمانم من دختر حسودی هستم! و تازه اینکه مدتی است دوباره و به دلیلی کاملا جدید، حسودیم بدجوری درد میکنه! یه عالمه خبر در یک وجبیم اتفاق میافته که از یک طرف وسوسهی خبرنگاری میگه "بگو"، ولی از یه طرف دیگه شاید رسانهی محل کارم بگه "نگو". خلاصه عین یه حسود واقعی بین این "بگو مگو"های میون "خبر" و "خبرنگار" و "رسانه" گیر کردم و حاصل آن که رگ حرص خوردنم ورقلنبیده که چرا همه میگن، من نگم؟