« April 2004 | صفحه اصلی | June 2004 »

May 25, 2004

حيرانم

عجيب است که هرچه نصيحت مي شنوم و مي کوشم، نمي توانم.


عجيب نيست که اين روزها مثل آن روزها سياهم.


دوات هاي ايراني انگار جز سياهي سرنوشتي ديگر ندارند.

هستي را سرگردانم و عشق را سردرگم.

5:00 AM | نظر:(2)

May 9, 2004

حرمت خانواده

«خواهرم را کشتم چون فساد اخلاقى داشت و باعث از بين بردن حرمت خانوادگى ماشده بود». روزنامه ي شرق


راستي آدم کشي، فساد اخلاقي نيست؟ حرمت خانوادگي با آدم کشي لطمه نمي بيند؟ زن حرمت ندارد؟ وقتي خود آدم حرمت نداشته باشد، حرمت خانواده چه معنا دارد؟ اصلا زن آدم است؟ اگر زن را بشر دوپا به شمار مي آورديم، وضعش چنين بود؟  آدم کشي ننگين است يا مثلا حرف زدن با يک «غريبه» يا حد اکثر عاشق شدن؟


 کدام مرد درست همان کارهايي را نکرده که اگر از زن سر بزند، «فاسد» و «آبروبر» و مستحق قهر و مرگ مي شود؟ چه قدر پدرها و برادرها موجب زحمت و رنج خانواده ها شده اند؟ چه قدر در امور خانواده هر چه خواستند تاختند و خوردند و خرد کردند و سرنوشت ها سوختند و ...؟ کجاست حرمت خانواده ؟


اين چندمين قتل «ناموسي» است که در ايران انجام مي شود؟ کسي چه مي داند؟ درباره ي کدام امر آمار دقيق داريم که از جان دادن زنان داشته باشيم؟  حرمت و جان انسان، خاصه زنان، چه جايي و چه بهايي دارد؟ سايت زنان هم از اعدام چندين حکم اعدام براي زنان خبر داده. چه اهميتي دارد؟ جان و وجود هر چه زن است فداي يک جو «غيرت مردانه» و «ناموس پرستي» !


لعنت به من زن که در چنين روزگاري زاده شدم.

6:39 AM | نظر:(3)

May 7, 2004

فقط براي اين که اين مختصر را هم از دست ندهم.

...

5:46 AM | نظر:(3)