« 2008 خوش آمد | صفحه اصلی | به صفای دل خواننده‌ی باوفام، پروانه خانم از ایران »

February 10, 2008

کوچ روزنامه نگار

به همه‌ی هم‌کاران
http://radiozamaaneh.com/special/cat_6/


این هم آهنگی که برای آرم و لابه لای برنامه استفاده کردم
http://www.youtube.com/watch?v=5JH0IkJJqfk

http://www.youtube.com/watch?v=scDdiHIP4ag

http://radiozamaaneh.com/special/cat_6/

February 10, 2008 10:48 PM

 نظرها

بازهم درود
اول عبارت "كوچ ..."
نظرم را جلب كر و منهم فور ي نظر دادم، كمي جلو تر كه رفتم تازه فهميدم قضيه حول محور خانم "نصرين محمدي " دورز مي زند.
ومن تصور كر دم خانم خانما قصد هجر ت در مهاجر ت را دارند. كه با تعقيب تو ضيحات " راديو زما نه "
مشكل زود انديشي و سرعت در قضا وت مرتفع گر ديد .
در هرذ حال آنچه را درذ مور د اين حر فه ي شريف و مر دمي نو شتم ، در باره ي همه ي همكاران تو از هر ملييتي كه با شند صدق مي كند و نظر م تغيير نخوا هد كرد.

خداوند عالـم نگهبا نتان
بدي و بلا دور از جا نتان

پر وا نه .م.م

پروانه February 12, 2008 12:09 PM

با درود ، پر وا نه :
حو صيل هـم كوچ مي كنند.
ولي دوباره بر مي گرد ند.
خبر نگاران هـم مثل ديگر بزر گان گستره ي هنر، به هر كجا كه روند نبض زمان را در دست دارند.
يعني حرف اول را مي زنند و پيام ها مي دهند.
درست عينا پر ند گان رنگا رنگ و ز يباي بهاري، با اين تفا وت كه چهار فصلشان بهر و شور و غو غاست.

بهمين خا طر در عبارت شعر گو. نه اي چنين حكايت نمودم :
خواستم ر وز نا مه نگار شوم
در اين مسير سترگ و پا يد ار شوم
ولي د يدم
كار هرذ كس نيست خر من كوفتن.
و الا آخر.

ما و خو رشيد از هر نقطه ي آسمان تجلي كند بازهم همان است و دوست دا شتني .

اين حر فه و صنعت شريف تا زما ني كه وارد بازار تجارت و سود جو ئي نگرديده هـمچنان پرد ازش گرانش
خلق نواز است .
برو كه خدا بهمراهت در هر كجا كه با شي ما همنچنان بر بال امواج تورا در فضاي "مختصر" تعقيب خواهيم نمود.

پر وا نه .م.م

پروانه February 12, 2008 11:56 AM

فیله رفت آب بخوره افتادو دندونش شکست
یاد علی حاتمی و فیلم مادرش به خیر
می گفت :
مادر مرد از بس که جان ندارد

بی نام- 7 February 11, 2008 9:12 AM

یکی بود یکی نبود - ماه منیر بود - ماه منیر نبود
یکی گم شد یکی پیدا، یکی رفت و یکی تنها
پیداش کردی؟
چی رو باید پیدا کنی؟
من اینجام - فکر کنم گم شدم

بی نام- 6 February 11, 2008 9:11 AM

کلمه با من بازی می کنه من با کلمه - زندگی آدمها رو بازی می ده آدمها همدیگرو
من و ماه منیر هیچ وقت بازی نمی کنیم
تلخیم از بس
آخرش هم معلوم نشد که کی این وسط نان داد؟ کی آب داد؟ کی زندگی ما رو به باد داد؟ کی رو یاهای ما رو به آب داد؟
چرند می گم
من چرند می گویم پس هستم
دوباره پاک کردم که
نه مست نیستم
باور کن
حتما باید قسم بخورم؟
فقط دارم موسیقی گوش می دم همین
باور کن ماه منیر

بی نام- 5 February 11, 2008 9:11 AM

می نویسی پاک می کنی - می نویسی پاک می کنی - می نویسی پاک می کنی - سکوت می کنه - سکوت می کنه - سکوت می کنه - آخ که من چقدر رو اعصابت راه میرم ماه منیر

بی نام- 4 February 11, 2008 9:08 AM

چقدر این چهره آرومم می کنه - درست مثل تک تک نت های یک موسیقی جادویی - درست مثل
فقط گه گداری نمی تونم جلوی زر زدنم رو بگیرم...

بی نام- 3 February 11, 2008 9:07 AM

ای کاش تو خواب بودی تا هراس از دست دادنت جایی نداشته باشد و اندوه به تعبیر منشیند و مرد باور کند که حوای گم شده تنها در خیال آدم پرسه می زد و گندم شرم گناه نیست...
ای کاش
ای کاش تو خواب بودی و حزنی غریب در خنده ی چشمت نبود و غم نبود و خستگی نبود.
ای کاش
ای کاش ماه منیر

بی نام- 2 February 11, 2008 9:05 AM

خیلی راه آمده ام ماه منیر، پاهایم تاول زده و عرق از سر و رویم شره می کند. هر بار که می خواهم بگویم خسته ام، تبسمی می کنی و من شرم دارم که سکوت را بشکنم، چشم هایم را ببندم و آهسته در گوشت زمزمه کنم : دیگر بس است ماه منیرجان، نازنین من، این قافله به سر انجام نمی رسد. ستاره ها حزن راه را تازه می کنند و مسافر سرگشته، سوگواری تلخ تنهایی است. یکی نگاه کن به شط اندوه های من، یکی نگاه کن به تاراج حرمتم، یکی نگاه کن ماه منیر تنها یکی نگاه کن.
حالا بگذار بخوابم. بگذار گورم را بجویم ، بگذار چشمت را ببوسم و بعد بی دریغ رگم را بگشایم و خونم را به کفر یهودا پیشکش کنم.
خسته ام ماه منیر
به من نگاه نکن بانو
خسته ام
خسته ام
خسته...

بی نام- 1 February 11, 2008 9:00 AM

 نظر بدهيد:




مي خواهيد اين اطلاعات حفظ شود؟ بله

(در نوشته خود مي توانيد از تگ هاي اچ تي ام ال استفاده كنيد)