« افسانه شهرزاد | صفحه اصلی | واشنگتن 3 »

August 14, 2006

راه

برای این­که حواس آنوشا و رامین رو  از بحثای رسم الخط شناسی بگیرم و بندازم به "شر"های نو، کهنه، سفید، سیا :

می­رویم از هم

می­دویم هر دو

پشت به پشت

در دو سو، دور  و  دورتر

و من چرا چشم به راهم!

چشم به چه دارم؟

August 14, 2006 4:18 PM

 نظرها

امروز از او پرسیدم: "راستی چرا ما چشم به راهیم؟" . . . گفت سر بر شانه اش بگذارم. گذاشتم و سرشار از اعتماد، چشم هايم را بستم. . . مرا به سرزمين روياهايم برد، باور نمی کنی چه دیدم . . . ما سزاوار بیش از این ها هستیم. . . فقط باید "بخواهیم" . . .
از این همه قدرت می هراسم

آنوشا August 15, 2006 3:37 PM

 نظر بدهيد:




مي خواهيد اين اطلاعات حفظ شود؟ بله

(در نوشته خود مي توانيد از تگ هاي اچ تي ام ال استفاده كنيد)