« هشتم اوت | صفحه اصلی | دوازدهم اوت »

August 9, 2005

نهم اوت

تا وارد تحریریه شدم، سردبیر روز یک برگه به دستم داد: خانم دیگه چی می‌خواید؟ آقای گنجی اعتصابش رو شکست !

بدون اینکه کاغذ را بخوانم، با دوق‌زدگی پریدم پشت کامپیوترم تا خبرها را ببینم. در هیچ سایت فارسی از این خبر خبری نبود!

تلفن را برداشتم که با ایران تماس بگیرم؛ مشاور بخش فارسی صدای آمریکا عصازنان در حالی که غبغب‌اش مثل یک بادکنک کم‌باد تکان می‌خورد سر میزم رسید: آفرین! این خیلی مهم است!

و با آن فارسی بامزه‌اش ادامه داد: به چشم و نظر اعتقاد داری؟ مواظب خودت باش!

دیگر کاملا باورم شده بود که آقای گنجی اعتصابش را در اثر گزارش روز پبش من شکسته است!

حالا مگر می‌شود شماره‌ای در ایران گرفت؟ یا اشغال است، یا "در دسترس نیست"، یا اصلا بوقی نمی‌زند ...

می‌دانستم که تلفن منزل گنجی را دیروز قطع کرده بودند. موبایل هم خاموش بود. بقیه را سعی کردم.

بی‌اغراق پس از دو ساعت فشردن شمارها، موفق شدم با آقای مولایی (وکیل گنجی) تماس بگیرم. گفت من هیچ خبری ندارم. خانم عبادی هم همین را گفت. بچه‌های دفتر تحکیم و آقای عبدی و ...

تازه به کاغذی نگاه کردم که صبح داشتم: خبر به نقل از قوه‌ی قضاییه بود. یخ کردم و اما برای آخرین بار و در ناامیدی شماره‌ی خانه‌ی گنجی را گرفتم. رضوانه، دختر بزرگ اکبر گنجی، جواب مادرش را برایم گفت:

برنامه‌ی "خبرها و نظرها" - تلوزیون صدای آمریکا- VOA

Duration: 0:02:40 - MP3 Filesize : 625 KB - Real Audio Filesize : 124 KB

August 9, 2005 10:17 PM

 نظرها

سلام، خيلي دوست دارم شنونده ي راديو فردا باشم اما هرچه سعي كردم و با راديو ام كلنجار رفتم موفق نشدم كه نشدم با آنكه راديو ي گردن كلفتي هم دارم اما گويا به قول همميهنان آذري زبانمان راديو ي من از نظر هيكل چوخدي وليكن غيرت يوخدي .
يك روز براي خريد به مغازهاي در نزديك منزل مراجعه نمودم ، متوجه شدم راديوي مغازه ترانه ي قشنگي از يك خواننده ي زن پخش مي كند ابتذا خيال كردم ضبط روشن كرده ولي بعد از ترانه متوجه ي پخش خبر شدم و فهميدم راديو است نه ضبط صوت فكر كردم شايد راديو پيام باشد كه براي تهرانيها هر پنزده دقيقه خبر پخش مي كند ولي زود متوجه شدم كه راديو فردا از خانمها ترانه پخش نمي كند از صاحب مغازه سؤآل كردم نام آن استيشن راديوئي را كفت راديو « فردا» است موج ورديف و فركانسش را پرسيدم آمدم منزل بازهم با راديو ي بي غيرتم كلنجار رفتم بازهم موفق نشدم . تاز فهميدم طرف يعني راديو ي من پسر خاله ي طالبان است و بي رحمانه با زنها مخالف . عجب راديو ي پدر سوخته اي داشتم و نمي دونستم.حالا هم كه اومدم از طريق اينتر نت شنونده راديو فردا باشم اين اسپيكر اكبيري سخت سينه پهلو كرده و نفسش در نمي ياد. پروانه از تهران

پروا نه January 13, 2006 1:45 PM

درود . هر كاري از دست من ساخته باشد دريغ نخواهم كرد .فقط توضيح آن را بوسيله ايميل بفرماييد . اگر در وسع ما بود حتما در خدمت هستم . پايدار باشيد .

علی August 13, 2005 4:57 PM

خير از جوونيت ببيني. رضوانه هم دختر اون پدر و مادره خدا نگهش داره. فقط اون گفتگويي كه با معصومه شفيعي شد و گريه كرده از گنجي خواسته بود به اعتصاب غذا پايان بده (همون كه گويا متنش را كار كرده بود) دنبال آن هستم. ضمنا اعلام فرماييد كه در سايت صداي آمريكا را بايد گل گرفت. فيلتر بودن يه مصيبته. تنبلي كادر فني در قرار دادن مطلب يه مصيبت ديگه!

حامد August 13, 2005 12:18 AM

با درود . خانم رحيمي واقعا دست شما درد نكند . من مصاحبه هاي شما را مي شنوم و از اين پيگيري شما به عنوان يك ايراني و يك همكار ممنونم . اكنون كه در خارج از كشور هستيد آنچه را بازگو كنيد كه دوستان شما در داخل اجازه انتشار آن را ندارند . موفق باشيد و پايدار . گاهي سري هم به ما بزنيد .

علی August 12, 2005 9:01 PM

 نظر بدهيد:




مي خواهيد اين اطلاعات حفظ شود؟ بله

(در نوشته خود مي توانيد از تگ هاي اچ تي ام ال استفاده كنيد)