« رود یا مرداب | صفحه اصلی | عيدي »

March 13, 2004

شيرين عبادي در ژنو

امسال مرکز بین المللی کار، در ژنو، به مناسبت هشتم مارس، روز جهانی زن، دو خانم را برای سخنرانی دعوت کرده بود: یکی کارلا دل پونته، حقوق دان برجسته ی سوئیسی (متولد 1947) که پیشتر دادستان کل این کشور بوده و اکنون دادستان عالی دادگاه بین المللی جنایی برای یوگوسلاوی سابق است. و دیگری، شیرین عبادی، وکیل دادگستری ایرانی، برنده ی جایزه صلح نوبل 2003.
غروب همان روز خانم عبادی با وزیر امور خارجه ی سوئیس ملاقات خصوصی داشت و همین طور گفت و گویی در جمع چهل نماینده ی زن پارلمان. و بعد، طی تشریفاتی رسمی و در میان تدابیر شدید امنیتی به پارلمان برن آمد و نطق کوتاهی کرد.
سپس برای شام مهمان سفارت جمهوری اسلامی بود.
در ضیافت نهار روز نهم مارس، شیرین عبادی و همراهانش و چند تن دیگر، همچون وزیران دادگستری و مسئول حقوق بشر سوئیس و برزیل و دو خاورشناس و سفیر ایران، ثروتمند تونسی آقای کامل لازار، رئیس شرکت بین المللی سوئی کُرپ میزبان بود.
ساعت شش بعداز ظهر خانم عبادی، برای سخنرانی با عنوان "دانش و صلح" به دانشگاه ژنو آمد.
و شام را مهمان رئیس این دانشگاه شد.
من هم به سفارش یک دوست؛ درچهار مراسم سازمان جهانی کار، پارلمان، دانشگاه و نهار روز نهم بودم و فرصت خوبی دست داد برای ارزیابی از وی٫ به اندازه ی همان زمان ها٫ ولی مستقیم. گزارش هایی را که از آنجا فرستادم، در آرشیو رادیو فردا دسترس است. اما نکاتی دیگر:


١- سوای این گونه فرضیه ها که مجموعه ای از مقتضیات سیاسی و تحولات اجتماعی در جهان موجب شد داوران تصمیم بگیرند یک زن ایرانی را برنده ی جایزه ی صلح نوبل اعلام کنند، آیا نه این است که چنین جایزه ی مهمی به پاس کوشش و پایداری شیرین عبادی برای دفاعش از حقوق بشر، به ویژه در پرونده های چند زندانی سیاسی و مطبوعاتی و کودکان به وی داده شد؟ پس آیا وارد شدن خانم عبادی در همه ی امور، از جمله پهنه ی باز سیاست های کلان جهانی و اسلامی، و به خصوص پیامبر گونه گی محتوا و لحن سخنانش را چه گونه می توان تحلیل کرد؟ "مهربان باشید، مهربان باشید، مهربان باشید... امکانات و دانش خود را سخاوتمندانه در اختیار مسلمانان و کشورهای جنوب بگذارید تا آنها گرسنه و محروم نمانند و تروریست نشوند ...". (آیا صدام حسین و بن لادن و دیگر اعضای القاعده و بسیاری دیگر از سازمان ها و افکار پرورش دهنده ی تروریست ها فقیر بودند یا هستند؟)
٢- خانم عبادی در بخش های مختلف سخنانش، چه در نطق های اصلی و چه در پاسخ به پرسش ها بارها بر وجود نابرابری در حقوق زن و مرد، به ویژه در ایران تاکید کرد و گفت به همین سوگ لباس سیاه پوشیده و دست کم من پنج بار شنیدم که اظهار کرد نخستین زنی بوده در ایران که به ریاست دادگاه رسیده ولی پس از انقلاب به سبب این که زن حق قضاوت ندارد، به جایگاه منشی همان دادگاه فروآمده. و نیز این که شهادت زن در دادگاه نصف شهادت مرد ارزش دارد، این که خون بهای زن نیم مرد است، این که زن نصف مرد از ارثیه سهم می برد، این که در امر طلاق و حضانت فرزند و سفر و انتخاب محل زندگی و ... مرد اختیار داراست (مگر در مواردی بسیار استثنا که در عمل هیچ حقی برای زن نمی ماند)، این که زن برای کار و تهیه ی نیازهای اولیه ی زندگی، به اجازه ی شوهر نیاز دارد و این که حتی جاهایی که درقانون نابرابری حقوق زن و مرد تصریحی وجود ندارد، عملا در عرف و اجتماع این تبعیض ها آشکار است؛ برای نمونه، زنان دانشگاه رفته 13 درصد بیش از مردان هستند، ولی آمار بیکاری زنان طالب کار، 18 درصد بیش از مردان است؛ افزون بر این که زنان نادری توانسته اند پست های رده بالا را بگیرند. خانم عبادی گفت که البته همه ی این نابرابری ها از فرهنگ مردسالار بر نمی آید بلکه بخشی از آن ناشی از نبود دموکراسی است. و بی اغراق (طی این دو روز) ده بار تکرار کرد که اسلام و دموکراسی ناسازگار نیست و کسانی که می گویند هست، برای سوء استفاده از اسلام است.
پرسش های من از خانم عبادی درست بر همین محور می چرخید. به سبب احترام ویژه ای که گمان می کنم همه ی ما ایرانی ها برای او قائلیم و افتخاری که خاصه برای زنان آورد، مناسب ندیدم در جمع مشتاقان ایرانی و درفضای استقبالی که غربیان از او کردند، سئوالی کنم که بوی مخالفت یا حتی نقادی از سخنانش بدهد. امیدوارم هرگاه خسته نباشد و فرصت داشته باشد پاسخشان را بشنویم؛
1. شما خود را اسلام شناس یا نظریه پرداز مفاهیم سیاسی تعریف نکردید، پس آیا بهتر نیست اساسا از بحث درباره ی مقولاتی چون اسلام و دموکراسی پرهیز کنید و حتی در پاسخ به پرسش های مصرانه در این باره مثلا بگوید: "من یک وکیل مدافع حقوق بشر هستم و به این منظور مرزهای ایدئولوژیک را نیز درمی نوردم" ؟
2. شما در صحبت هایتان بارها و بارها تاکید کردید که اگر "تفسیر درستی" از "اسلام واقعی" بشود، یک حکومت اسلامی هم می تواند حقوق بشر و خاصه حقوق زنان و کودکان را مراعات کند. و برای این، تجربه ی خود را در حق قضاوت نمونه آوردید که پس از انقلاب ریاست دادگاه را از شما گرفتند ولی اکنون دوباره می گویند زن می تواند قاضی باشد. نخست این که هنوز هم زن نمی تواند رای نهایی را در دادگاه صادر کند، دوم آن که، سالهاست بر سر وجود یا عدم "اسلام ذاتی" و "اسلام عرضی" و ماجرای "هرمنوتیک دینی" و ... بحث هایی بین اهل فن هست که تا کنون نه اساس تئوری آن پذیرفته شده و نه "مردم سالاری دینی" نتیجه ی عملی داشته. سوم، چه کسی یا چه جایگاهی می تواند تعیین کند که رای طالبانی و آل سعود و بن لادن یا اسلامیست های آفریقایی و الجزایری و غیره از اسلام "درست" است یا تفسیری که روشنفکران دینی ایران از آن می کنند؟ به هرروی هر کدام بر ظن خود پافشاری و بلکه بر آن مبنا عمل می کنند؛ داور و تصمیم گیرنده ی نهایی کیست و تکلیف "جهان اسلام" و دنیای امروز در برابر این تنوع گسترده ی برداشت ها و اختلاف های عمیق متولیان شریعت کیست و معیار سنجش واحد چیست؟
3. اگر به جایی برسیم که قوانین اسلامی و فقه شیعه (چنان که شما در سخنانتان از امام علی به عنوان ملاک عمل یاد کردید) به شکلی تفسیر شود که منافاتی با منشور بین المللی حقوق بشر نداشته باشد، دیگر "حقوق بشر اسلامی" یا مثلا مسیحی و بودایی و غیره، چه معنا دارد؟
4. شما که بر "مسلمانی" خود اصرار می ورزید (تنها نمونه "حکم حجاب برای زن " را اینجا بیاوریم) ، کدام مجتهد پیشتاز و روشن بینی تا کنون اجازه ی ترک این امر را داده که شما از او تقلید کنید؟
5. هرچند ما به درستی از صلاح و مصلحت های تان آگاهی نداریم، شرایط و محدودیت های زندگی و فعالیت در ایران ملموس بوده و محسوس است و موقعیت شما تا اندازه ای قابل فهم، ولی از شما (که بیش از بقیه باید مصون از خطرات احتمالی باشید) انتظار نمی رود دلاورانه تر آرمان های اعلام شده ی خود را دنبال کنید؟

اما بگذارید یک شیرین کاری نه چندان دلچسب هم از خودم بگویم: در سالن کهن و باشکوه پارلمان برن، موبایل دستم بود و هر لحظه گوش به زنگ بودم که دوستان از رادیو زنگ بزنند تا گزارش مستقیم بدهم. بعد از خوش آمدگویی رسمی رئیس پارلمان به خانم عبادی، مضطرب بودم که بچه ها به موقع تماس نگیرند و مهم ترین بخش برنامه ی دو روزه ی خانم در سوئیس که پنج دقیقه نطق در پارلمان بود، از دست برود. یک دستم به میکروفن مینی دیسک برای ضبط و گوشی در یک گوش و یک دست و یک گوش بند به موبایل. اواخر پنج دقیقه همکارم از واشنگتن گفت «الان می روی روی ایر». فورا جواب دادم «زود باشید پخش کنید الان تموم می شود»(يا چيزي مثل اين). قطع شدن حرف خانم عبادی به خودم آورد؛ چند بار پرسش گرانه و عاقل اندر سفیه با تامل وراندازم کرد. تازه متوجه شدم که ای دل غافل! صدای هر قدر پائین من در سالنی به آن ساکتی پیچیده و بلندپایه ترین مقامات سوئیس با حیرت رو به من برگشته اند که نگاه هاشان فریاد می زد «این زن چه گونه اخلال گری است؟» گویا از یک عملیات تروریستی نگران شده بودند!
القصه، قسمت دشمنتان نشود؛ تا دو سه ساعتی هربار صورتم در آینه می افتاد، لبوی سرخ و داغی می دیدم.
تا جایی که من می دانم، از خارجی ها تنها گرباچف، پس از ماجرای فروپاشی کمونیسم افتخار نطق در جلسه رسمی پارلمان برن را داشته و اکنون سخنرانی خانم عبادی. این هم از دومین استثنای تاریخ مجلس برن٫ که بنده ی حقیر آن را دست کم برای لحظاتی به هم ریختم!

March 13, 2004 1:53 AM

 نظرها

link

link- August 19, 2004 11:59 AM

سلام .

با سوالاتتان از خانم عبادی کاملا موافقم. گویی جریان ملغمه کار !! اسلام دموکراتیک یا دموکراسی اسلامی وحقوق بشر اسلامی , جهش یافته ژن معیوب جمهوری اسلامی است.

نظام نه جمهوری نه اسلامی ,هم جمهوری هم اسلامی, یکم جمهوری بیشتر اسلامی, یکم اسلامی بیشتر جمهوری, یکم از این یکم از اون, در عصر جدید همین می زاید که می بینیم .

شیرین کاریتان هم شیرین بود .به هم نرختید , سومینش بودید , زنده باشید .

بادرود .

جواد_ق March 13, 2004 8:23 PM

 نظر بدهيد:




مي خواهيد اين اطلاعات حفظ شود؟ بله

(در نوشته خود مي توانيد از تگ هاي اچ تي ام ال استفاده كنيد)